مرضیه فرمانی، شاعر و عضو قدیمی واحد آفرینشهای ادبی :
صمیمیت، ویژگی مربیان کانون است
آشناییاش با کانون به روزهایی برمیگردد که نوشتههایش هنوز رنگ محاوره داشت و دبیر ادبیاتی که او را برای حضور در کانون و عضویت در بخش مکاتبهای واحد آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری تشویقکرد. همنشینی و همصحبتی با صاحبان اندیشه و قلم، دستآوردی ارزشمندی بود و پنجرهای همیشگی رو به دنیای ادبیات برایش گشود. کسی شعرهایش را انتظارمیکشید؛ قراربود نامهاش مطالعه شود و در مورد شعرهایش گفتوگو کنند. صدای شیرین و لذتبخش موتور پستچی، چاپ شعرش در مجله کانونی و... پُررنگترین خاطرههای آن روزهای اوست. صمیمیت مربیانی که وی آنان را «مادر معنوی» خود میداند و فضای گرم کانون که نوقلمان را در آغوش میگیرد و به بالندگی کودکان و نوجوانان کمکمیکند. او به عنوان یک شاعر و فعال عرصهی ادبیات، این روزها نیز ارتباطی صمیمی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان گیلان دارد و افزونبر فرصتسازی برای مربیان و اعضای این نهاد فرهنگی، به آینده فرزندان توانمند کشور باورمند است.
مرضیه فرمانی، سال ۱۳۶۸ در بوشهر چشم به جهان گشود و در شهرستان رشت استان گیلان قد کشید و به بالندگی در عرصه ادبیات کشور رسید. کارشناس ادبیات عرب و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است و این روزها افزون بر نقشآفرینی در کسوت دبیری، جایگاهی در عرصهی ادبیات کشور دارد. آنچه از منظر گرامیتان میگذرد، گفتوگویی صمیمانه با این عضو قدیمی واحد مکاتبهای آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان استان گیلان است.
گفتوگو از: حجّت نورخیزمحجوب
لطفاًَ از آشنایی خودتان با کانون با کانون برای ما بگویید.
آشناییام با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به سال ۱۳۷۹ و سن یازده سالگی برمیگردد. روزهایی که نوشتههایم بیشتر رنگ محاوره و ترانه به خودمیگرفت و هدایت دبیر ادبیات دوره اول راهنمایی که باتشویق من برای عضویت در کانون، پنجرهای تازه و همیشگی رو به دنیای ادبیات برایم گشود؛ دنیایی که رنگ شوق و هیجان داشت و در این فضای دلپذیر، احساس میکردم نوشتههایم مسیر درستی را طیمیکنند.
این حس خوب با عضویت در بخش مکاتبهای آفرینشهای ادبی کانون، نخستین حضور در مرکز فرهنگی هنری مجتمع کانون رشت و آشنایی با خانمها «حمیراخدابنده»، «فاطمهملکی» و آقای «احمد خدادوست» ایجادشد، صاحبان قلم و اندیشهای که نقشی ارزشمند در شکلگیری آیندهام داشتند و اشتیاق فراوانی برای آگاهی از دیدگاهشان در ارتباط با آثارم احساسمیکردم.
عضویت در واحد مکاتبهای آفرینشهای ادبی کانون چه حسی دارد و چگونه بدون ارتباط چهره به چهره با مربی میتوان در مسیر کشف و پرورش استعدادها حرکتکرد؟
عضویت در بخش مکاتبهای کانون قرین محدویتها و مزایایی است. دوست دارم از مزیتهای فراوان آن صحبتکنم. شور، شوق و انتظار شیرین برای ارسال نامهها و این احساس که کسی شعرهایم را انتظارمیکشد؛ قراراست نامهام را بخواند و در مورد شعرهایم صحبتکند. میدانستم در مورد شعرهایم صحبتمیشود؛ صدای شیرین و لذتبخش موتور پستچی و.... گمان میکنم پُررنگترین خاطرهای است که همهی اعضای مکاتبهای کانون در ذهن دارند.
حضور درجمع اعضای مکاتبهای کانون پرورش فکری سرشار از هیجان بود و باعثمیشد امیدی در دلمان برای نوشتن وجودداشتهباشد. مدام بنویسیم تا راه ارتباطی گشودهباشد و حرفی برای گفتن داشتهباشیم.
چه ویژگی مربیان کانون را در همراهی همیشگیتان با این مجموعهی فرهنگی و موفقیتهایتان موثر میدانید؟
صمیمیت. شاید جذاب و برجستهترین ویژگی مربیان کانون را بتوان در برخورد صمیمانهشان با اعضای کودک و نوجوان جستجوکرد؛ به ویژه در بخش مکاتبهای. شما با مربیانی در ارتباط هستید که شاید شما را ندیدهباشند، اما به شناخت بسیار خوبی از شما و آثارتان رسیدهاند.
آنروزها بیشتر با خانم خدابنده، کارشناس مسئول آفرینشهای ادبی کانون استان گیلان درمکاتبه بودم و هم اکنون پس از سالها، این صمیمیت و محبت بین من و ایشان باقی است و هنوز هم خانم خدابنده را بهعنوان یک «مادر معنوی» میشناسم.
خواندنیهای آنروزهای کانون و یک خاطره بهیادماندنی در دفتر اندیشه شما ...
کتاب و بیش از آن، مجلههای ادبی کانون چون «رافا» و... که برایم خواندنی بود. شاید چاپشدن شعری با موضوع امام زمان(عج) در یک مجله کانونی، شیرینترین خاطرهی آنروزها و نخستین تجربه ثبت آثارم در یک رسانه مکتوب باشد.
بعدها که به عضویت دفتر شعر نوجوان تهران درآمدم و فرصت فراگیری از استادان صاحبنامی چون: قیصر امینپور، اسماعیل امینی و سهیل محمودی و امکان چاپ آثار دیگری از من فراهمشد، میتوانم از ثبت آن اثر در یک مجله کانونی بهعنوان تجربهای شیرین و یکی از بهترین خاطرههای آن روزها یادکنم.
شما از فعالان این روزهای عرصه ادبیات هستید. ممنون خواهیمشد اشارهای به آثارتان داشتهباشید.
البته فعالیتهای ادبیام سالها پیش و با خلق آثاری پراکنده آغازشد. با این حال، «ناشناسنامه» که از سوی انتشارات ققنوس بهچاپرسید و با استقبال خوب مخاطبان روبروشد، مجموعه اشعار عاشقانه «شرحهشرحه» و «فروپاشی» که بهترتیب توسط انتشارات فصلپنجم و شانی انتشاریافت، از جمله آثاری است که از من بهچاپرسیده است.
مجموعهی اشعار آیینی «ماهدرمهر» که بههمت انتشارات سورهمهر بهچاپرسید و یک «مجموعه شعر کودک و نوجوان» که به سفارش آستانقدس رضوی و توسط انتشارات عموزنجیرباف در دسترس مخاطبان قرارگرفت، ازجمله آثار من است.
مجموعه«گزیده غزلها» نیز ازدیگر آثار است که توسط انتشارات پارسیزبانان هند بهطبعرسیده و بهزودی شاهد چاپ دوم آن در ایران خواهیمبود.
ادبیات، عرصهای برای ظهور و بروز استعدادهای فکری و ذوقی است. ممنون خواهیمشد چنانچه تصویری از تولد تصاویر و واژگان در دنیای شعر و ادب ارایهکنید.
به باور من، صمیمی و حقیقیترین اشعار از منظر عواطف و احساسات، شعرهایی هستند که در لحظه سرودهمیشوند و شاعران و خالقان آثار بهخوبی از این موضوع آگاهند. لحظهی خلق یک اثر جوششی و فارغ از کوشش، آنی دارد و اتفاق شیرین و حس عجیبی است که شاید واژگان نتوانند آن را به تصویرکشیده و بیانکنند.
انگارمیکنی بار بزرگی از فکر برداشتهشده و شاعر به ساحل آرامش میرسد. جذابیت خلق اثر ادبی بههمیندلیل است و از این رو دلیل بسیاری بر این باورند که شعر به شاعر وحیمیشود.
نقش ادبیات را در عصر فنآوری و حضور گسترده کودکان و نوجوانان در شبکههای اجتماعی چگونه ارزیابیمیکنید؟
من دو سال عضو هیئت تحریه مجله رشد نوجوان بودم، نشریهای که برای گروههای سنی کودک، نوجوان و جوان منتشرمیشود. تجربه این سالها گویای این مهم است که حضور فعالان عرصهی ادبیات و نقشآفرینی آنان در فضای مجازی، میتواند پیامدهای مثبت و منفی بهدنبال داشتهباشد.
ایجاد پُلهای ارتباطی، هموارسازی مسیر همنشینی با بزرگان ادبیات و استفاده ازدیدگاههای شاعران، نویسندگان و منتقدان، از جمله این مزایاست. در دهه ۸۰ شمسی مهمترین شبکه اجتماعی وبلاگها بودند و با توجه به عدمدسترسی همگانی به اینترنت، این امکان نیز برای خیلیها فراهمنبود. بسیاری از نوقلمان، حضور در همایش و برگزیدهشدن در جشنوارهها را تنها فرصت دیدار با بزرگان عرصه ادبیات و آگاهی از دیدگاههای آنان در ارتباط با آثارشان ارزیابیمیکردند.
چنانچه بخواهیم درباره تهدیدهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی صحبتکنیم، میتوانیم از مسایل حاشیهای، فضای باز و عدم نظارت کافی و نبود صافیهای مناسب برای سنجش آثار منتشرشده نامببریم. گاهی کیفیتها در سایه تعداد بازدید و بازخوردهای گاه نادرست، رنگمیبازد؛ ملاک خوبی برای تمیز آثار خوب و بد وجودندارد و این امر کار را برای کودک و نوجوانی که در ابتدای راه است و علاقهمندی که اطلاع کافی از ظرافتهای ادبیات ندارد، دشوارمیکند.
خیلی وقتها این موضوع برای خالق اثر نیز گمراهکننده است و این توهم را برای او بهوجود میآورد که شاعر و نویسنده بسیار خوبیاست. کمرنگشدن نقش نقدپذیری که می تواند پیامدهایی را درپیداشتهباشد؛ به ویژه برای نسلهای آینده و این نگرانی وجوددارد که نتوانیم آثار فاخری را به یادگار بگذاریم.
پیوند این روزهای شما با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان گیلان چگونه است؟
به واسطهی مسئولیتی که در انجمنهایی مختلفی چون: دبیری محفل ادبی دکترمعین گیلان، دبیری کانونهای حوزه هنری استان و عضویت در هیئت رئیسه انجمن اداره فرهنگ و ارشاد استان گیلان دارم، تلاشمیکنم با دعوت از کانونیها و فرصتسازی برای اعضای این مجموعه، ارتباط سازندهای با این مجموعه داشتهباشم.
چه توصیهای برای خانوادهها، کودکان و نوجوانانی دارید که مخاطبان اصلی کانون محسوبمیشوند؟
از آنجایی که در کسوت دبیری ادبیات، به تدریس مشغولم و استعدادیابیهایی در کلاس اتفاقمیافتد، همیشه یکی از نخستین مراکزی که به دانشآموزان پیشنهادمیکنم، مراکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری است.
فضای کانون برای کودکان و نوجوانانی که از سن کم به نگارش و سُرایش اقداممیکنند و قدمهای ابتدایی خود را این عرصه برمیدارند، میتواند مفیدتر از دیگر انجمنهای ادبی باشد. کانون، فضایی صمیمانه است و با محبت و مهربانی بیشتری نوقلمان را درآغوشمیگیرد و بههمین دلیل مراکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری را نقطهی آغاز مناسبی برای ورود به عرصه ادبیات میدانم.
و سخن آخر....
برای تمامی عزیزانی که به تازگی در مسیر شعر گام برمیدارند، آرزوی سلامت و موفقیت دارم. در استان گیلان شاهد فعالیت کودکان و نوجوانان بسیار مستعدی هستیم که ابتدای راه را با قدرتی مثالزدنی آغازکردهاند و امیدوارم با بهرهگیری از توانمندی مربیان کانون و دیگر صاحبان قلم و اندیشه، نقشی پُررنگ در آینده ادبیات کشور داشتهباشند.